20130123


 چیزی ننویس ؛

 حرفی نزن ؛

 !در آیینه به شدت نگاه نکن

 بیاد نیاور ؛

 !زمزمه نکن

همین طوری هم

 نزده  ؛

- (مثل اسپند بر آتش)-  

 ! رقصانم

20130106

من دزد خاطره ها هستم

با این کار

بارها و بارها

....زندگی می کنم

بودن دربیمارستان سنت ژوزف  در همیلتون

 یا بودن در بیمارستان ستاره سرخ در هاوانا

!نا آشنا  و غریبه اند  هر دو

خونریزی؛ درد؛ شب طولانی

و  در رویا های از یاد رفته بودن

!یکی و مشترک است  در هر دو

.......والبته تنهایی

*   *   *



I’m the “memories stealer" man!

Living in the others memories, times and times!

-Differences and similarities -

Been in the Red Star hospital in Havana,

or in the St. Joseph hospital in Hamilton!

Both are unfamiliar and different!

Bleeding,

Feeling pain,

Longs of night and remembering forgotten dreams are same!

Loneliness is same!