20171126

!شعرها قبل از نوشتن؛ از یادم می رود

شعرهای خوبی هستند؛ زیبا و نمکی

فقط همین یادم مانده

 !که می خواندیشان ؛ توی دل ات

!فقط همین

20171125

در میان شعرهایم نشسته ای ؛

 !از گرما خودت را باد می زنی

حتی وقتی از پاییز می گویم؛

 !حتی  وقتی که بادبزن نداری

من را چه می شود؟

20170909

 روی "خیال تخت ات " لم  می دهم

چشمان گرم می شود

بخواب می روم ؛

 برای همیشه

برای همیشه

برای همیشه


! ای همیشگی

20170228

در ظفر ؛ راه می رویم و بحث می کنیم

 در این ظهر چهارشنبه ی نیمه ی فروردین

! بین نسیم و گل های زرد بیرون زده از میان نرده ها

: موضوع بحث

- چشم های تو  یا   تاثیر چشم های تو -

!آه ای خاطرات شخصی ی گرامی 

20170108

- صدای آکاردیون زندگی من رو عوض کرد -

 سینه ِی فانوسی؛ دندونای سفید و سیاش ؛ 

جورتو بغل اومدنش وصدای جادویی نفس هاش ؛

!دل من رو برد 

انگشتای صدفی؛

!نگاه خندان

هنوز که من رو تو پس کوچه ها گیر میاره؛

دنبالم می افته

و بی پروا

!درآغوشم میکشه